اکنون نظری
افکن بر من که ترا خواهم
چون سوی عدم رفتم
شیون به چه کار آید
یک جرعه به یاد ما
می نوش غزلخوان شو
............بعد از من و تو ساقی
اکنون نظری افکن بر من که ترا خواهم
چون سوی عدم رفتم شیون به چه کار آید
یک جرعه به یاد ما می نوش غزلخوان شو
بعد از من و تو ساقی بس لیل و نهار آید
آخر ای ایران یعد از من بگو
شاعری در ملک آذر داشتی
ا(استاد کامران )
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
استاد شهریار
مرده پرست
در حسرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
تا هست به هستی بکشدنش به جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست
نظرات شما عزیزان: